سلام بردوستان هنرمند وعلاقه مندان به داستان نویسی. بخش دیگری از مبحث آموزش داستان نویسی به زبان ساده را پی می گیریم.در سلسه مباحث مطرح شده که به زبان ساده و دور از بحثهای تخصصی بیان می شود هدف این است که ذهن علاقه مندان به نوشتن با اصول و قواعد داستان نویسی درگیرشود و در هنگــام خواندن علاوه بر لذتی که از داستان می برند به اصول نگارش و قواعد داستان نویسی هم توجه نمایند. در مراحل مقدماتی آموختن اصول داستان نویسی سعی بر این است که علاقه مندان به نوشتن بر روی عناصر داستان تمرکز نمایند و با تمرین و مطالعه این مهم را تقویت کنند.
درقسمت قبل بطور کلی در باره شخصیت و شخصیت پردازی در داستان صحبت شد. حالا شما توان ساخت یک شخصیت را دارید که به مرور زمان در تکرار و تمرین ساخت و پردازش آن در داستان قوی تر می شود . اما آیا براستی حضـور یک شخصیت چگونه نمود پیدا می کند وپرداخت شخصیت به چه درد می خورد. خب مسلما شخصیت فقط در حوادث ایجاد شده در داستان هست که شکل می گیرد وتوجه خواننده را بر می انگیزد. خواننده وقتی با شکل و شمایل شخصیت آشنا شد بعد از خودش می پرسد که چه اتفاقی می خواهد بیافتد. ممکن است شخصیت همراه حادثه معرفی و شکل بگیرد یا شخصیت عامل ایجاد حادثه باشد و یا به شکل مستقیم و غیر مستقیم با آن حادثه در گیرباشد. پس در اینجا متوجه می شویم که هر داستان معمولاً یک حادثه دارد که شخصیت داستان متناسب با آن ودر مسیر اتفاق یا حادثه با آن در گیر است. در این قسمت می خواهیم درباره حادثه در داستان صحبت کنیم.حادثه یا اتفاق همان چیزی است که باعث می شود خواننده داستان را دنبال کند و از خودش بپرسد که بعد چه می شود. حادثه در داستان کشش ایجاد می کند، هیجان انگیز است و خواننده را وادار می کند حدس و گمان داشته باشد و خودش را به جای شخصیت داستان بگذارد و یا با آن مقایسه کند.
حادثه را در داستان چگونه بسازیم؟ حادثه حتما نباید انفجار باشد، تصادف باشد، قتل و آدمکشی باشد . به نوشته زیر توجه کنید :
( پیر مرد هر روز کنج دیوار درست داخل فرو رفتگی طاق قدیمی نبش کوچه بساط کفاشی اش را پهن می کرد. یک جعبه چوبی و چند تا ابزارساده همه لوازم کارش بود. با اینکه کارو بارش در این منطقه دور از هیاهوی شهرخیلی خوب نبود اما هرروز زودتر از همه مغازه های محله بساطش را پهن می کرد و در حالی که پیش بند چرمی زمختی را بسته بود همان جا صبحانه می خورد. گویا به آنجا وابسته شده بود .شاید هم از اینکه برای کسی مزاحمتی نداشت راضی بود . ما هم به بودنش عادت کـــــرده بودیم . بچه هایمان که تا سر کوچه می رفتند می دانستیم که کوچه با حضورش امنیت دارد .اما حالا چند روز است که نیامده …)
خب در این نوشته به نوعی می خواهیم نشان بدهیم که یک حادثه چطور شکل می گیرد. غیبت ناگهانی شخصی که هرروز او را می دیدید و به دیدنش و حضورش عادت کرده بودید خود حادثه است .در اینجا خواننده به فکر فرو می رود که چه اتفاقی ممکن است رخ داده باشد آیا مرد کفاش بیمار است ؟ نکند تصاف کرده باشدیا شاید برای خبر گیری ازبچه هایش به شهر دیگر ی رفته است.این نبودن حتی می تواند دل آدم را خالی کند و احساس آدمها را تحریک نماید و از همین جاست که طرح یک داستان را می توان نوشت. شما چند حادثه ساده دیگر را مثال بزنید این بهانه خوبی ا ست برای تمرین .
به همین راحتی می توان با درگیر کردن فکر خواننده به یک مسئله ساده یک حادثه ساخت. صدای زنگ تلفن درنیمه شب، دیدن تغییر حالت و التهاب یک شخص، وقوع یک تغییر ناگهانی در زندگی مثل طلاق، مرگ و تولد برای شخصیت های داستان هر کدام می تواند منشا یک حادثه و اتفاق باشد. حادثه یا اتفاق در داستان همواره نوعی ناپایداری ایجاد می کند و معمولا خواننده را معلق نگاه می دارد. اتفاق در داستان تعـــادل داستان را بهـــــم می ریزد و خواننده مشتاق می شود داستان را برای دریافتن و پی بردن به نتیجه و سرنوشت شخصیت دنبال کند. گاهی حادثه در داستان به صورت یگ گره داستانی شکل می گیرد که خواننده در پی نتیجه و چگونگی گشودن آن است. البته تعریف حادثه در فن داستان نویسی تخصصی با واژه هایی مانند ایده، طرح،تعلیق و دیگر واژه ها همراه است که در قسمتهای بعدی به تدریج این بحث را گســـترده تر و تخصصی تر ادامه می دهیم. باید خاطر نشان کنیم که استفاده از سـوژه های تکراری و حوادث کلیشه ای هندی در داستان برای تکرار و تمرین مانعی ندارد اما در یک داستان خوب همیشه یک حادثه و اتفاق نادر و گـــاهاً خیلی ساده اما بدیع و نو محور کشمکش و در گیری داستان قـــــرار می گیرد.
نوقلمان عزیز دقت و مشاهده در روابط اجتماعی، ناهنجاریها، خاطرات دوستان، اخبــــار و حوادث روزنامه ها و مطالعه زندگی افراد و اشخاص مختلف و خواندن داستانهای کوتاه منابع خوبی برای مشاهده اتفاقات و حوادث است. وقتی یک داستان را می خوانید به شیوه معرفی شخصیت، اتفاقی که در داستان رخ می دهد و رابطه بین شخصیت و حادثه در آن توجه کنید ودقت کنید که نویسنده چگونه شخصیت را در پیچ و خم داستان درگیر یک اتفاق کرده است.داستان بخوانید و خودتان دست به قلم شوید و بنویسید . موفق باشید .
به کوشش:کوروش جعفری زاده/کارشناس سازمان صنعت و معدن و تجارت