جلسه داريد؟پياده روي کنيد!
یک ايده ساده وکوچک ممکن است تاثيربزرگي برزندگي و سلامت ما داشته باشد.بار ديگر که قرار ملاقاتي دونفره داشتيد،به جاي نشستن در محيط هاي مسقف،جلسه را به فضاي باز انتقال دهيد وحتي آن رابا پياده روي همراه کنید.
بگذاريد همان طورکه قدم مي زنيد وصحبت مي کنيد،ايده هايتان هم در ذهنتان جريان پيدا کنند.
نشستن؛عادي اما کشنده
کاري که همين حالا و درست در همين دقيقه مشغول انجامش هستيد،بلاخره روزي شما را خواهد کشت.نشستن حتي از تصادفات رانندگي،اعتيادبه اينترنت ويا همين تلفن هاي هوشمند کوچکي که اغلب نقل محافلمان هستند،کشنده تراست.
امروزه انسان ها به طور متوسط روزي۹ساعت وبيست دقيقه را درحالت نشسته مي گذرانند.اين مدت زمان حتي بيشتر از مقدار ساعات متوسطي است که در شبانه روز به خواب اختصاص مي دهيم.انسان ها به طور متوسط۷ساعت وپنجاه دقيقه در شبانه روزمي خوابند.نشستن آن قدر به فعاليتي عادي ورايج تبديل شده است که هرگز به ذهنمان خطور نمي کند از خودمان بپرسيم که چه مدت از روز رابه آن اختصاص مي دهيم
از آنجا که تقريبا همه اين روندرا پيش گرفته اند،حتي به اشتباه بودن اين رفتار هم فکر نمي کنيم؛بنابراين در نسل ما،نشستن چيزي کمتر از سيگار کشيدن نيست.
تادير نشده تکاني بخوريد!
مسلما،نشستن بيش از حد عواقبي نيز براي سلامتي مان دارد.
عواقبي که بعضي از آن ها ترسناک هستند وبزرگ شدن دور کمر در برابر آن ها به شوخي مي ماند.بين بيماري هایی مانند سرطان پستان ياسرطان روده بزرگ وفقدان فعاليت هاي فيزيکي رابطه اي مستقيم ومعنادار وجود دارد.
در واقع ۱۰درصدموارد از دوسرطان فوق،شش درصد از بيماري هاي قلبي وهفت درصد از ديابت نوع دوم ناشي از فقدان فعاليت هاي فيزيکي هستند.اين آمار بايد انگيزه لازم را در همه ما ايجاد کرده باشندتاتکاني به خودمان بدهيم واز جايمان بلند شويم.اما اگر شبيه من باشيد،باشنيدن اين آمار هم تغييري در اين رفتارتان ايجاد نمي کنيد.چيزي که من را به تحرک وا داشت،يک تعامل اجتماعي ساده بود.به اين جلسه دعوت شده بودم،اما شخصي که بااو جلسه داشتم،نتوانسته بود اتاق مناسبی را براي جلسه مان مهيا کند.او طي تماس تلفني لغو جلسه رابه اطلاعم رساند ودرپايان گفت : قرار است فردا سگم را براي راه رفتن بيرون ببرم.مي تواني به مابپيوندي وجلسه را هم زمان باپياده روي برگزار کنيم؟اوايل اين جلسات برايم عجيب بودند.يادم مي آيد در جلسه اول با خودم فکرمي کردم که با اين تلاشي که براي نفس کشيدن مي کنم چطور ممکن است بتوانم حرف بزنم؛حتي تصميم گرفته بودم سوال هار ا من بپرسم تامجبور نشوم زياد حرف بزنم وبه هن هن بيفتم.با وجوديکه اين تجربه در ابتداعجيب وحتي دشوار بود،به اين روش برگزاري جلسات خوگرفتم واين ايده را از آن خودم کردم.به جاي اينکه جلسه هايم را در کافه ها وسالن هاي کنفرانسي که با نور مهتابي روشن شده اندبرگزار کنم،از ديگران مي خواستم تا جلسه مان راحين پياده روي برگزارکنيم.اين رويکرد باعث شده است تا هر هفته حدود۳۰تا۵۰کيلومتر پياده روي داشته باشم.اين ايده زندگي ام راتغيير داد.
راه برو حرف بزن
قبل از اين تغيير فکر مي کردم که بايد مراقب سلامتي ام باشم وبه وظايف وتعهداتم عمل کنم.اما هميشه مجبور مي شدم يکي از اين دو هدف را قرباني ديگري کنم.اما از چندصد جلسه همراه باپياده روي ام درس هايي گرفته ام که باعث تحول تفکرم در اين زمينه شدند.
اول اينکه،تاثير خارج شدن از چهارچوب هاي فکري رايج وآشنا شدن با تفکراتي جديد،متفاوت وخلاقانه واقعا خارق العاده است.فرقي نمي کند موضوع چه باشد،نتيجه هميشه مثبت وحيرت آوراست.
دومين درس که شايد تامل برانگيزترين درسي باشد که از اين تغيير رويکرد گرفتم اين است که ممکن است در ظاهر نظراتي متضاد داشته باشيم اما وقتي بيشترو عميق تر فکر مي کنيم متوجه مي شويم که با يکديگر هم عقيده هستيم.اگر مي خواهيم مشکلات را حل کنيم و نگاهمان به دنيا را واقعا تغيير بدهيم بايدمسائل ومشکلات را به گونه اي قالب بندي کنيم که در تضاد نبودن عقايد طرفين بحث، آشکار شود.اين رويکرد درباره مسائل حوزه هاي مختلف از مديريت گرفته تا تجارت وامور روزمره زندگي صادق است.وقتي پياده روي و صحبت کردنم را با اين ايده پيوند دادم،همه چيز شدني،پايدار ودست يافتني شد.
((راه برويد وحرف بزنيد))؛چون مي بينيد چگونه هواي آزاد فکرتان را به کار مي اندازد ومجموعه اي از ايده هاي جديد را به سمت شماوزندگي تان سرازير مي کند.
منبع:زیگورات تکنولوژی/ویکی پدیا/به کوشش:محمد ظریفیان/شرکت پویاگستر