تا زماني كه وقايع گذشته حل نشده و پرونده هاي آن باز بمانند شما آرامش واقعي را تجربه نمي كنيد، زيرا اين وقايع شما را اسير دست خود مي كنند و
درد و رنج هاي آن هم چنان تلخ و آزاردهنده باقي مي مانند.
بهترين راه بستن پرونده هاي باز گذشته اين است كه بپذيريد، نمي توانيد اتفاقات رخ داده را تغيير دهيــــد اما مهم اين است كه مي توانيد گذشته را تغيير دهيد. ايجاد تغييرات فيزيكي در گذشته محال است اما به سادگي مي توانيد آنچه در گذشته رخ داده را در ذهنتان تغيير دهيد تا ديگر اين قدر آزارتان ندهد. نمي توانيم آنچه را كه مدت ها قبل رخ داده بازنويسي كنيم، اما مي توانيم درك و برداشت خود از آن ماجرا را به شيوه اي بهتر و زيباتر بنويسيم تا تلخي آن كمتر شود. تا زماني كه چنين كاري نكنيد دردهاي روحي كه از مدتها قبل تاكنون تحمل كرده ايد همـچنان آزاردهنده باقي مي مانند و تمام تجربيات شيرين و وقايع آتي زندگي تان را تحت تأثير قرار مي دهند و اگر تغييري در شرايط ايجاد نكنيد، به زودي متوجه خواهيد شد كه تمام زندگي شما درنتيجه اتفاقات گذشته تباه شده است.
اگر فردي حرفي به شما زده كه موجب دلخوري شما شده است، سعي كنيد به اين باور برسيد كه قصد آنها آزردن شما نبوده است، هميشه مي توانيم رفتار و گفتار ديگران را به شكلي بهتر و زيباتر تعبير كنيم. اگر يكي از دوستان يا اعضاي خانواده تان به شما گفت كه بيش از حد خودرأي شده اي، از گفته او ناراحت نشويد، منظور او از اين اصطلاح اين بوده است كه توقع دارد شما بيشتر به او احترام بگذاريد، رابطه اي صميمانه تر با او داشته باشيد و از نظرات او نيز بهره بگيريد. اگر فردي به شما گفت كه بيش از حد حساس شده اي، منظور او اين نيست كه شما را ناراحت كند و شما آن قدر توانمند و قوي هستيد كه چنين مسائل كوچكي نبايد شما را آزرده خاطر كند. اگر كسي به شما گفت كه بي احساس هستيد منظور او اين است كه مي خواهد محبت و توجه بيشتري از شما دريافت كند و به هيچ وجه قصد توهين به شما را نداشته است. همواره مي توانيد از صحبت هاي ديگران برداشت نادرستي داشته باشيد اما اين كـــار چه فايده اي براي شما دارد؟ زماني كه سعي مي كنيد بهترين برداشت ممكن را از رفتارها و گفتار ديگران داشته باشيد خودتان آرامش مي گيريد و حس خوبي داريد اما وقتي احساس كنيم ديگران همواره مي خواهند ما را آزار دهند عصباني و كلافه مي شويم و مدام در افكارمان سعي مي كنيم راهي براي مقابله با رفتار نادرست آنها پيدا كنيم كه مسلماً اين وضعيت اصلاً حس خوبي براي شما ندارد.
فهرستي از جملاتي را كه ديگران به شما گفته اند و مدتهاست كه ذهن شما را به خود مشغول كرده است، تهيه و سعي كنيد برداشت شخصي تان را كه تاكنون شما را آزرده، در برابر آنها بنويسيد. اكنون كمي خود را آرام كنيد و بعد در مقابل هر جمله، معناي مثبتي از آن جمله پيدا كنيد ودر برابر آن بنويسيد. بعد از اتمام اين كار، فهرستتان را با صداي بلند براي خودتان بخوانيد، به خودتان دقيق شويد. به احساس خود در زماني كه برداشت هاي مثبت و منفي را مي خوانيد خوب دقت كنيد. زماني كه در حال خواندن جمله منفي كوتاهي هستيد، حالتان بد مي شود و زماني كه جمــــله مثبـــت را مي خوانيد، آرامش مي گيريد و حتي لبخند مي زنيد. كدام حس را ترجيح مي دهيد؟
به افرادي كه هميشه شما را آزار مي دهند توجه نكنيد، تا زماني كه افراد بهتري در زندگي تان حضور دارند كه دوستتان دارند و كنارتان هستند چرا بايد ذهنتان را درگير افرادي كنيد كه جز احساسات تلخ و منفي هيچ نفعي برايتان ندارند. اگر حتي يك نفر در زندگي تان باشد كه شما را دوست داشته باشد و شما برايش ارزشمند و مهم باشيد، بخاطر او سعي كنيد خوش بين باشيد و ذهنتان را درگير افراد منفي نكنيد.
بگذاريد گذشته رها شده و برود. در زمان واقعي زندگي كنيد و تنها زمان واقعي حال است، گذشته فقط كوله باري سنگين است كه كمر شما را خم كرده است و اجازه نمي دهد تا سبك بار و آسوده در جاده زندگي اكنون و امروزتان قدم برداريد. آيا در ارتباطات فعلي تان همچنان عــادات گذشته را تـكرار مي كنيد؟ آيا ترس از عصبانيت، خشونت، فرياد و دعوا و حتي ضرب و شتم اجازه نمي دهد از زندگي امروزتان لذت ببريد؟ آيا اين ترس ها ارتباطات كنوني و رفتار شما را با افراد جديدي كه در زندگي تان حضور دارند تحت تأثير قرار داده است؟ تجربيات گذشته و دوران كودكي شخصيت شما را شكل داده و براي شما الگويي شده اند كه امروز مطابق با آن الگوها با ديگران رفتار مي كنيد. در كودكي پدري داشتيد كه شما را كتك مي زد و اگر نافرماني مي كرديد به شدت عصباني مي شد، همين رفتارهاي تند پدرتان بذر ترس را در وجود شما كاشته است و امروز جرأت نمي كنيد در مورد عقايد و باورهايتان صحبت كنيد، چراكه نگرانيد مبادا اطرافيانتان درنتيجه مخالفت با شما عصباني شوند. اكنون ازدواج كرده ايد اما از مردها مي ترسيد و نمي توانيد با همسرتان صحبت كنيد، زيرا نگرانيد مبادا او نيز مانند پدرتان عصباني شود و شما را كتك بزند؟ تا زماني كه اين ترس ها در وجود شما باشند هرگز از زندگي تان لذت نمي بريد.
گذشته را از حال و آينده جدا كنيد. اگر تجربـــه و خاطره تلخي داريد، بايد بيـــــاموزيد كه به آنها اجازه ندهـــيد شما، زندگي ووآينده تان را كنترل كنند. گاهي اوقات سعي مي كنيم همواره به ياد داشته باشيم كه در گذشته اتفاق تلخي براي ما رخ داد و يا در شرايط بسيار دشواري قرار داشتيم و توانستيم به خوبي مشكلات پديد آمده را حل و فصل كنيم. اينكه من توانستم شرايط دشوار را با موفقيت پشت سر بگذارم، بسيار خوب است اما اشتباهي كه مرتكب مي شويم اين است كـه مدام وضعيت دشــــوار و يا مشكل را در ذهنـــمان مـــرور مي كنيم و اين كار اجازه نمي دهد كه گذشته و تلخي هاي آن را فراموش كنيم. شايد شما قبلاً يك بار ازدواج ناموفقي داشته ايد و شوهرتان شما را بسيار اذيت كرده است و متأسفانه شما خاطره تلخي از او در ذهنتان داريد اما اين شما هستيد كه درنهايت بعد از چند سال توانسته ايد فردي موفق باشيد.
اينكه شما با وجود اذيت و آزارهاي همســـرتان توانسته ايد هم چنان موفق و پرتلاش باشيد، تحسين برانگيز است اما هربار كه به گذشته فكر مي كنيد چه حسي پيدا مي كنيد؟ اگرچه شما توانستيد از آن زندگي با موفقيت بيرون بياييد اما اكنون انديشيدن به آن واقعه هيچ حس مثبتي در ذهنتان تداعي نمي كند.
آينده مثبت و روشني براي خودتان بسازيد. شما نمي توانيد پيش بيني كنيد كه چه آينده اي پيش رو داريد اما مي توانيد مطمئن باشيد كه در حال حاضر شما فردي قوي، بااراده و با سلامت رواني هستيد كه هر اتفاقي در آينده حتي اگر سخت و منفي باشد، نمي تواند شما را تسليم كند و مسلماً شما از عهده دشوارترين اتفاقات نيز به خوبي برمي آييد.اين كار به معني آن است كه بايد بتوانيد مسئوليت خود و واكنش هايي را كه در برابر اتفاقات مختلف نشان خواهيد داد، برعهده بگيريد.
گذشته را فقط در حدي به خاطر داشته باشيد كه اگر اتفاق تلخي برايتان رخ داد از چيزي نتــرسيد و مطمئن باشيد كه مي توانيد از عهده آن برآييد همان گونه كه در گذشته توانسته ايد موقعيت هاي دشوار را پشت سر بگذاريد. گامهاي آهسته اما محكم و مطمئن برداريد.زمانــــي كـه مدت هاي طولاني در گذشته و وقايع تلخ آن زندگي كرده ايد، مسلماً نمي توانيد يك شبه آن را رها كنيد.
رها كردن گذشته و بستن پرونده هاي نيمه باز آن، به زمان نياز دارد. جعبه اي برداريد و هر بار كه خاطره تلخي از گذشته، مثلاً شكست عاطفي، مرگ عزيزان، حادثه تلخ، از دست دادن كار و شكست مالي، به ذهنتان خطور كرد، آن را روي كاغذي بنويسيد و در جعبه بيندازيد. بعد از يك هفته تصميم بگيريد كه با اين جعبه بايد چه كـــــنيد؟
آن را دور مي اندازيد و يا نگه مي داريد؟ اگر به اين نتيجه رسيديد كه اين جعبه و محتويات آن ارزش نگهداري را ندارد و بايد دور انداخته شود، همين كار را انجام دهيد و حتي يك دقيقه ديگر جعبه را نگه نداريد اما اگر نتوانستيد جعبه را دور بيندازيد، به اين معني است كه اين مشكلات در ذهن شما حل نشده اند و همچنان شما را به شدت آزار مي دهند كه در اين صورت، نياز به يك مشاور داريد تا به شما كمك كند اين مشكلات را براي هميشه حل كنيد و پرونده آن ها را در ذهنتان ببنديد.احساساتتان را بنويسيد، مي توانيد نامه اي به فرد يا افرادي بنويسيد كه در گذشته موجب آزردگي خاطر و رنجش شما شده اند. هرچيزي را كه ذهنتان به آن مشغول است، روي كاغذ بياوريد و نگران هيچ مسئله اي نباشيد و ذهنتان را آزاد بگذاريد تا هرچه را كه مي خواهد بر روي كاغذ بياورد. اين كار بهترين روش باز كردن گره هاي ناگشوده اي است كه در ذهن شما مانده و اين مدت شما را آزار داده است.
به ياد داشته باشيد زماني كه به شدت تحت تأثير احساسات گذشته تان هستيد تصميم گيري نكنيد، به خصوص در زماني كه موضوع مورد نظرتان، با گذشته دردناك شما در ارتباط باشد. تصميم گيري در چنين شرايطي مي تواند موجب پشيماني شما شود. اگر پرونده نيمه باز ذهن شما آن قدر مهم است كه نمي توانيد آن را حتي هنگام تصميم گيري كنار بگذاريد، حتماً در چنين مواقعي از فردي آگاه كمك بگيريد تا در تصميم گيري درست به شما كمك كند.
آينده بسيار مهمتر از گذشته است، پس مسئوليت پذير و صبور باشيد و سعي كنيد آينده اي براي خودتان بسازيد كه گذشته دردناك شما تأثير سويي بر آن نداشته باشد.
منبع: مجله موفقيت – شماره۲۷۶
به کوشش: بهداد محمدی