ابوريحان محمد بن احمد بيروني, عالم و دانشمند نام آور ايران زمين، شخصيتي است كه براي خاص و عام آشناست و موجب فخر و مباهات هر ايراني است. او را مي توان جامع علوم و دانشهاي گوناگون دانست. براي آشنايي با اين چهره ي علمي و تاريخ ساز كشورمان به بيان گوشه هايي از زندگي او مي پردازيم.
وي در قرن ۴ و ۵ هجري در حدود سال ۳۶۲ در خوارزم ديده به جهان گشود. از همان اوان كودكي، كنجكاوي فراواني داشت و نسبت به تحصيل وكسب علوم مختلف شوق وعلاقه فراواني نشان
مي داد.
ابوريحان در علوم بسياري تبحر يافت كه آن را مديون اساتيد بزرگ خود بود. از استادان به نام و تاثيرگذار وي مي توان از ابونصر منصور بن علي نام برد كه او را با رياضيات آشنا كرد.
سپس حكمت وعلوم معقول را نزد استاد خود عبدالصمد حكيم فرا گرفت و توانست با پشت كار خود و در سن ۲۷ سالگي كتاب آثار الباقيه را به رشته ي تحرير در آورد.
هشت سال پس از شروع سده ي چهارم هجري حمله ي فاجعه آميز محمود غزنوي روي داد كه به سوزاندن كتابخانه ي عظيم و ارزشمند خوارزم پرداخت و تقريباً تمام كتابها و گنجينه هاي علمي آن روز را به آتش كشيد. طي اين حمله سلطان محمود، ابوريحان را به اسارت گرفت و او را تحت سخت ترين شرايط قرار داد تا حدي كه نوشته اند حكم اعدام براي او قطعي شد كه با وساطت خواجه ي ميمندي از مرگ حتمي گريخت.
ابوريحان در سال ۴۱۸ به اختراع و ساخت زمان سنج ويژه اي مبادرت ورزيد كه بر پايه ي نظام خورشيد طراحي شده بود و در مسجد جامع غزنين قرار گرفت.
وي به علت سفرهاي فراواني كه به همراه سلطان محمود به اطراف و اكناف هند داشت, به علم و تجربه ي سرشاري دست يافت و توانست به زبان سانسكريت تسلط پيدا كند. او توانست كتاب تحفه الهند كه در نوع خود شاهكاري تمام عيار بود را در سال ۴۲۴ تاليف نمايد.
ابوريحان با علماء و دانشمندان فراواني به بحث و گفتگو پرداخت كه مي توان مهمترين آنها را مناظره و بحث با شيخ الرئيس ابوعلي سينا دانست. او نسبت به برخي از مب.ني فلسفي بوعلي منتقد و بلكه معترض بود.
وي پس از ۱۳ سال و آن هم در دوره ي حاكميت سلطان مسعود به وطن بازگشت. از ديگر آثار ابوريحان كتاب قانون مسعودي است كه آن را در سال ۴۲۳ هـ ق تاليف كرد و به سلطان مسعود اهداء نمود.ارزش اين كتاب تا حدي بود كه او را پس از نگارش آن كتاب با بطلميوس مقايسه كردند. اين كتاب دايرة المعارفي در نجوم بود.
ابوريحان عدد « پي» را محاسبه كرد، محيط زمين را اندازه گيري نمود و كره ي جغرافيائي ساخت. او علاوه ي بر آثار فوق به تاليف كتاب” التفهيم لاوائل الصناعة التنجيم“ كه حاوي مباحثي پيرامون هندسه، شرح احوال آسمان و زمين و نجوم بود پرداخت. در اين كتاب از حركت زمين، قطر آن، سيارات و فواصل آنها، خسوف و كسوف صحبت كرد.
كتاب الجماهر في معرفة الجواهر را در زمينه گوهر شناسي و كاني شناسي نگاشت.
اين حكيم فرزانه به مرتبه اي از دانش دست يافت كه در وصفش اينچنين گفته اند:
دانشي نبوده كه بيروني در روزگار خود در آن كارورزي نكرده باشد و يا به نگاه كارشناسانه به آن ننگريسته باشد.
وي پس از عمري تلاش علمي در سن ۷۸ سالگي به ديار باقي شتافت و چشم از جهان فرو بست. روحش شاد