بچه هاي اوتيسم چگونه اند، چه نشانه هايي دارند و با آن ها چگونه بايد برخورد کرد
اوتيسم نوعي اختلال رفتاري عصبي است که آمار مبتلايان به آن در حال افزايش است. طبق آمار رسمي سازمان جهاني بهداشت در سال ۱۹۷۵ از هر ۵ هزار نفر، يک نفر به اوتيسم مبتلا بوده اما در سال ۲۰۰۴ اين به ميزان يک در ۱۶۶ نفر رسيده و در سال ۲۰۱۴ از هر ۴۲ کودک يک نفر مبتلا به اوتيسم بوده .
امروزه ديگر تصويري که از يک مبتلا به اوتيسم داريم يک فرد ناتوان و گوشه گير نيست بلکه مي دانيم اوتيسم طيف گسترده اي از علائم را به همراه دارد.
چند حقيقت اوتيسم:
۱- کودک مبتلا به اوتيسم اختلال تکلم دارد
از نظر کلامي کودک مبتلا به اوتيسم دچار تاخير است. کودکان به مرور که بزرگ مي شوند درک بياني بالاتري در مقايسه با قدرت بيان دارند. يک کودک طبيعي در يک سالگي مي تواند تک کلمه ادا کند و در ۵/۱ سالگي ۲يا ۳ کلمه را با هم ترکيب مي کند اما کودکان مبتلا به اوتيسم يا کلام ندارند يا در مقايسه با سنشان دچار تاخير کلامي اند و يا کلام دارند اما معني دار نيست و کلام ديگران را اکو مي کنند. متاسفانه گاهي والديني را مي بينيم كه اوتيسم فرزندشان را انكار مي كنند. آنها مي گويند فرزندم كلام دارد و حتي باهوش است چون در سن پايين مي تواند جمله هاي سنگين و طولاني را بيان كند اما برخي كودكان مبتلا به اوتيسم مثل طوطي كلمات و جمله هاي اطرافيان را تكرار مي كنند. اين به معني هوش بالاي كودك نيست بلكه بدان معني است كه كودك درك و شناختي از محيط اطراف ندارد.
۲- كودك مبتلا به اوتيسم «من» نمي گويد
در روند طبيعي رشد، كودكان به محض آنكه «من» را درك مي كنند، ديگر از «نام خود» براي بيان خواسته هايشان استفاده نمي كنند درحالي كه كودك مبتلا به اوتيسم شناختي از «من» ندارد و خود را بانام صدا مي زند، مثلاً مي گويد:«به علي آب بديد!» اين نشانه خوبي نيست. حتي كودك مبتلا ضماير را هم اشتباه استفاده مي كند.
۳- ارتباطات كودك مبتلا به اوتيسم يكطرفه است
كودك مبتلا به اوتيسم حتي اگر كلام داشته باشد، نمي تواند درست ارتباط برقرار كند و گفتارش جهت دار نيست. ممكن است محتواي كلام با سنش متناسب نباشد يا بدون توجه به صحبت هاي ديگران فقط درمورد علايق خود صحبت كند. درواقع كودك مبتلا به اوتيسم نمي تواند تبادل اطلاعات كند. اين كودكان به لبخند يا خستگي ديگران توجهي ندارند و نمي توانند نوبت را رعايت كنند. آنها ارتباط يكطرفه برقرار مي كنند و به همين علت ارتباطشان مؤثر نيست.
۴- واژه سازي كودك مبتلا به اوتيسم غيرطبيعي است
ممكن است واژه سازي به شكل بازي در كودكان عادي هم ديده شود اما جايگزين كردن هميشگي واژه ها، مختص مبتلايان به اوتيسم است. مثلاً كودك مبتلا به اوتيسم ممكن است هميشه به «باب اسفنجي»، «بنگي» بگويد.
۵- اوتيسم گاهي خفيف است، گاهي شديد
در گذشته اوتيسم به ۵ گروه تقسيم مي شد اما امروزه مي دانيم كه اوتيسم نوعي اختلال رفتاري است و طيف بندي دارد. ممكن است فردي تمام علائم را داشته باشد و در طيف شديد اوتيسم باشد و به شكل فردي درخودمانده در جامعه ظاهر شود و ممكن است فقط مشكل ارتباطي داشته باشد، مثلاً نتواند دوست صميمي داشته باشد و احساسات ديگران را درك كند و در گروه مبتلايان به اوتيسم خفيف دسته بندي شود.
۶- كودك مبتلا به اوتيسم ساعت ها با يك وسيله سرگرم مي شود
كودك طبيعي مدت توجه كوتاهي دارد يعني شايد نهايتاً ۵ دقيقه با يك اسباب بازي بازي كند و بعد آن را رها كند و سراغ بازي ديگري برود. كودك طبيعي چون محرك هاي مختلف را آزمايش مي كند، پيشرفت مي كند اما كودك مبتلا به اوتيسم ساعت ها يك بازي تكراري انجام مي دهد.
۷- كودك مبتلا به اوتيسم محو پنكه و لباسشويي مي شود
اين كودكان به چرخيدن يا به وسايلي كه مي چرخند مثل پنكه و لباسشويي علاقه مند هستند و ممكن است ساعت ها خود را با تماشاي آنها سرگرم كنند. ممكن است زنجيري را تكان دهند يا به موسيقي ثابت واكنش و علاقه شديد نشان دهند.
۸- كودك مبتلا به اوتيسم مثل كودكان ديگر بازي نمي كند
اين كودكان بازي هاي تخيلي ندارند. كودكان از ۵/۱ تا ۲ سالگي وارد بازي هاي نمادين مي شوند، مثلاً ممكن است از يك تكه پازل به عنوان ليوان چاي استفاده كنند يا عروسكشان را روي پا بگذارند و تكان دهند. اين بازي ها به رشد طبيعي كودك كمك مي كند اما مبتلايان به اوتيسم اين توانايي را ندارند. آنها با اسباب بازي ها آنگونه كه بايد بازي نمي كنند، مثلاً ممكن است به جاي راه بردن ماشين هاي اسباب بازي روي زمين، آنها را پشت هم بچينند و قطار كنند.
۹- تشخيص اوتيسم در بدو تولد ممكن نيست
علائم اوتيسم معمولاً از ۹ ماهگي قابل تشخيص است اما در ۳-۲ سالگي كاملاً مشخص مي شود مگر در موارد بسيار خفيف كه ممكن است در نواجواني يا جواني تشخيص داده شود. علائم در ۳ حوزه ارتباط، كلام و علايق و رفتارهاي تكراري ديده مي شود.
۱۰- كودك مبتلا به اوتيسم ارتباط چشمي ندارد
در موارد متوسط تا شديد، اين كودكان ارتباط چشمي ندارند اما در موارد خفيف فقط ارتباط كلامي برقرار نمي كنند.
۱۱- كودك مبتلا به اوتيسم نبوغ خاصي در برخي مسائل دارد
متأسفانه ۳/۲ كودكان مبتلا كم توان ذهني هستند و ۳/۱ آنها هوش معمولي دارند. اين كودكان در برخي مسائل نبوغ خاصي دارند. مثلاً ممكن است علاقه خاصي به سياره ها داشته باشند و با كمترين تلنگري اطلاعاتي را در اين زمينه حفظ كنند و اگر در جمع قرار بگيرند در مورد اين مسائل صحبت كنند. معمولاً هم به پيامهاي ارتباطي ديگران مثل اينكه «بس است» يا «خسته شديم» توجهي ندارند.
۱۲- كودك مبتلا به اوتيسم توان هم ذات پنداري ندارد
كودك مبتلا به اوتيسم درك كاملي از احساسات دارد. او مي تواند مادرش را بغل كند و ببوسد يا دليل گريه اش را جويا شود اما در سنين بالاتر كه انتظارها از او بيشتر مي شود، ممكن است در اين زمينه دچار مشكل شود. كودك مبتلا به اوتسيم توانايي ذهن خواني ندارد، نمي تواند به محيط توجه كند يا خود را جاي ديگران بگذارد و احساسات ديگران را درك كند.
۱۳- كودك مبتلا به اوتيسم تفكر انتزاعي ندارد
تفكر انتزاعي تفكر پيچيده اي است كه با رسيدن به نوجواني كامل مي شود. يك فرد عادي در نوجواني مي تواند متوجه ضرب المثل ها و كنايه شود اما اين كودكان چنين دركي ندارند. آنها نمي توانند از مسائل نتيجه بگيرند و همين موضوع ارتباطشان را مختل مي كند.
۱۴- كودكان مبتلا به اوتيسم يكپارچگي حسي ندارند
اين كودكان يكپارچگي حسي ندارند. يعني در برخي از آنها آستانه درد بسيار بالا و در برخي پايين است. بعضي از آنها گاهي متوجه سوختگي هاي شديد نمي شوند و برخي با كوچك ترين ضربه درد شديد حس مي كنند. در مورد صدا هم همينطور است. گاهي يك كودك مبتلا صداهاي بسيار آهسته را مي شنود و به آن توجه دارد، درحالي كه متوجه صداهاي بلند مثل صداي زنگ در نمي شود.
۱۵- اوتيسم درمان پذير است
متأسفانه والدين برخي از كودكان دچار اوتيسم واقعيت را انكار مي كنند چون پذيرش اين موضوع سخت است اما با اين كار فقط كودكشان را از دوران طلايي درمان محروم مي كنند درصورتي كه اگر آموزش هاي لازم، به موقع به كودك در سن طلايي داده شود، احتمال طبيعي تر شدن رفتارها وجود دارد. در موارد خفيف معمولاً اوتيسم را دير و در نوجواني و جواني تشخيص مي دهند. وقتي مهارت ها شكل پيدا كرد، ديگر نمي توان آن را تغيير داد. البته اگر بينش را تغيير دهيم، حتي به اين افراد در اين سن هم مي توان كمك كرد، مثلاً اگر نوجواني نمي داند كجا بايد حين ارتباط صحبت هايش را قطع كند، بايد به مادر ياد داده شود با علائم خاصي به فرزندش غيرمستقيم نشان دهد صحبت كافي است. سن طلايي درمان اوتيسم تا قبل از ۵ سالگي است. هرچه در سن پايين تري اختلال تشخيص داده و بازتواني ها شروع شود، احتمال طبيعي شدن بيشتر است، اما بايد بپذيريم كه اين كودكان هميشه تا حدودي با ساير همسالان خود متفاوت هستند. با اين همه، متأسفانه برخي از درمانگران هنوز تعريف قديمي اوتيسم را باور دارند و فكر مي كنند اين بيماران ناتوان و گوشه گير هستند و اگر فردي كلام و فقط علايق خاص و تكراري داشته باشد، مي گويند به اوتيسم مبتلا نيست و با تشخيص اشتباه كودك را از دوران طلايي درمان محروم مي كنند.
۱۶- بايد توقع خود را از كودك مبتلا به اوتيسم تعديل كنيم
اگر ناتواني ها را ناديده بگيريم و فقط به توانايي ها توجه كنيم، مانع پيشرفت كودك مي شويم چون به مرور ضعف ها شديدتر مي شود و حتي روي توانايي ها سايه مي اندازند.
۱۷- دليل قطعي اوتيسم معلوم نيست
عوامل مختلفي در بروز اوتيسم نقش دارند اما مهمترين علت آن توارث است. جهش هاي ژنتيكي در كنار بحث توارث ژن ها در بروز اين اختلال دخيل است. موضوع مربوط به يك ژن هم نيست و ژن هاي مختلف و تعامل آنهاست كه باعث بروز اوتيسم مي شود. اين بيماري هنوز مرموز است و ناشناخته هاي بسياري در مورد آن وجود دارد. تحقيقات زيادي در اين زمينه انجام شده و علل مختلفي مثل برخي كمبودهاي تغذيه اي در دوران بارداري يا سن والدين يا حتي برخي بيماري هاي دوران نوزادي و … را در بروز آن دخيل مي دانند كه هيچ يك صددرصد مورد تأييد نيست.
۱۸- اوتيسم پديده اي ناشي از شهرنشيني است
اين باور، هم درست است، هم نادرست. آمار نشان مي دهد در مناطق صنعتي ميزان شيوع اوتيسم بيشتر است. در بيماريهاي جدي روانپزشكي كناره گرفتن از شهر و ورود به روستا باعث مي شود فرد زندگي بهتري داشته باشد چون زندگي در شهر به مهارت هاي بيشتري نياز دارد. مكان سنجي، مديريت زمان و جمعيت زياد كار را سخت مي كند، اما در روستا ارتباطات ساده تر است و نيازهاي سطحي باعث مي شود شدت علائم كم شود اما فراموش نكنيم به هر حال كساني كه در شهر هستند دسترسي بيشتري به خدمات دارند و تشخيص بيماري در آنها ساده تر است.
۱۹- كودك مبتلا به اوتيسم مي تواند وارد مدرسه عادي شود
خيلي از كودكاني كه اوتيسم خفيف دارند به مدارس عادي راه پيدا مي كنند و اتفاقاً برايشان بهتر است زيرا حضور آنها در كنار كودكان دچار اوتيسم كه علائم شديد دارند، مي تواند باعث بروز رفتارهاي كليشه اي در آنها شود. در مدارس عادي، حضور يك معلم رابط مخصوصاً براي كودك كم توان كمك كننده است. برخي از اين كودكان حفظيات خوبي دارند اما متأسفانه بايد بپذيريم كه ممكن است حتي به اين كودكان قلدري شود يا مورد آزار جنسي يا تمسخر ديگران قرار بگيرند. به صلاح كودك است كه با كودكان طبيعي حشر و نشر داشته باشد. اينكه درمانگر با او به پارك برود، بسيار خوب است زيرا تعميم دادن از جمله مسائلي است كه اين كودكان در آن دچار مشكل هستند. چنين سرويسي پرهزينه است و به همين دليل به مادر آموزش داده مي شود ارتباطات را در محيط هاي ديگر اصلاح كند. مسلماً بايد به سلامت روان مادر هم توجه كرد و فرصت هايي را به وجود آورد تا بتواند براي خود زماني داشته باشد.
با اين حال، برخي بر اين باورند كه نبايد به اولياي مدرسه در مورد اوتيسم كودكان توضيح داد، چراكه برخي از مدارس ما ديد منفي به مسائل روانپزشكي دارند و حتي كودك بيش فعال را در مدرسه روي صندلي جدا مي نشانند و اگر كودكي آسيب ببيند، همه تقصيرها را به گردن كودك مبتلا به اوتيسم مي اندازند. متأسفانه اين ضعف ها وجود دارد و به اصلاحاتي در اين زمينه نيازمنديم.
۲۰- اوتيسم هم درمان دارويي دارد، هم درمان نگهدارنده
تعداد داروهاي شيمايي و حتي رژيم هاي غذايي اي كه براي درمان به كار مي رود، زياد است. مكمل B6، امگا ۳ و حتي رژيم هاي بدون گلوتن يا پروتئين گاهي براي اين كودكان توصيه مي شود اما هيچيك تأثير فوق العاده اي ندارند. اگر علائم شديد باشد، مثلاً كودك خنده هاي بي مورد يا حركتهاي كليشه اي يا تشنج و رفتارهاي خودآزار داشته باشد، داروهايي براي حذف و طبيعي شدن رفتار او تجويز مي شود كه مؤثر هم است.
منبع: مجله سلامت – شماره ۵۱۶