ميخواهيد به مهماني برويد و نميدانيد آيا سر و وضعتان مرتب است يا نه؟ بله، به يک آينه ی ترجيحاً قدي نياز داريد. اکنون مقابل آينه ايستادهايد و ميتوانيد به خوبي خودتان را در آن را ببينيد. موهايتان را شانه ميکنيد و يقه تان را که ناجور قرار گرفته مرتب ميکنيد. بهتر است کمي آستين پيراهنتان را بالا بکشيد تا خيلي از زير آستين کتتان بيرون نيايد. حالا همه چيز روبراه شد. ظاهر شما کاملاً مناسب است.
شايد تا به حال فکر کرده باشيد کاش ميشد درونتان را هم به همين شکل در آينه ميديديد و عيب و نقصهاي آن را هم برطرف ميکرديد. مثلاً اگر ميشد آنچه در مغزتان اتفاق ميافتد را ببينيد آن وقت ميتوانستيد آن را تنظيم کنيد تا به بهترين شکل، کار خود را انجام دهد.
متخصصان روانشناسی ميگويند اين کار شدني است و نوروفيدبک هماني است که دنبالش ميگرديد. نوروفيدبک در واقع ترکيبي از QEEG (نوار مغز کمی) و بيوفيدبک (آگاهي شخص نسبت به آنچه در بدن و حتي مغزش به وقوع ميپيوندد و افزايش قدرت كنترل بر آن است) است. شما مقابل يک مانيتور مينشينيد و الکترودي که روي سر شما قرار ميگيرد امواج مغزي شما را دريافت و به کامپيوتر هدايت ميکند. حالا شما با ديدن امواج مغزي خود روي صفحه مانيتور ميتوانيد به تنظيم و کنترل آنها به نحوي که ميخواهيد بپردازيد.
حاصل عملکرد مغز چيست؟
ميدانيم که الگوي امواج مغزي ماست که حالات و صورتهاي مختلف رواني ما را بهوجود ميآورد. درواقع کارکرد مناسب يا نامناسب مغز ما سبب طبيعي بودن يا غيرطبيعي بودن توليد امواج در مغز ميشود. اختلالات مختلف رواني در حقيقت حاصل کارکرد نامناسب مغز و درنتيجه توليد الگوي ناصحيح امواج مغزي ميباشند. لذا مغز انسان نيز مانند هر سيستم پيچيده ديگري نياز به تنظيم و رفع نواقص دارد. نکته مهم و جالب توجه اين است که خود مغز ميتواند خودش را تنظيم و بهروز کند فقط کافي است که از وضعيت خود آگاهي پيدا کند. لذا همه کاري که بايد انجام دهيم آگاهي يافتن از مدل نامطلوب کارکرد مغز و سعي در تنظيم مجدد آن ميباشد.
در حقيقت مغز ما با فيدبکهايي (بازخورد) که از بدن و نيز محيط اطراف ما ميگيرد به کنترل و تنظيم کارکردهاي مختلف جسمي و رواني و تعامل ما با محيط ميپردازد. نوروفيدبک با فيدبکي که از امواج مغزي ارائه ميدهد، مغز را در تنظيم فعاليت خود کمک مينمايد.
نوروفيدبک (Neurofeedback) چگونه کار ميکند؟
در نوروفيدبک سنسورهايي كه الكترود ناميده ميشوند بر روي پوست سر بيمار قرار ميگيرند. اين سنسورها فعاليت الکتريکي مغز فرد را ثبت و در غالب امواج مغزي (در اغلب موارد به شکل شبيهسازي شده در قالب يک بازي کامپيوتري يا فيلم ويدئويي) به او نشان ميدهند. در اين حالت پخش فيلم يا هدايت بازي کامپيوتري بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزي شخص انجام ميشود.
به اين شکل فرد با ديدن پيشرفت يا توقف بازي و گرفتن پاداش يا از دست دادن امتياز و يا تغييراتي که در صدا يا پخش فيلم به وجود ميآيد، پي به شرايط مطلوب يا نامطلوب امواج مغزي خود برده و سعي ميکند تا با هدايت بازي يا فيلم، وضعيت توليد امواج مغزي خود را اصلاح کند
نوروفيدبک در واقع يک فرايند آموزشي است که در آن مغز خودتنظيمي را فرا ميگيرد. در طول آموزش، فعاليت مغز توسط اداره هشيار و ناهشيار توجه كنترل ميشود. يادگيري هشيارانه زماني اتفاق ميافتد كه فرد در مييابد كه چطور سيگنال فيدبك به توجه و وضعيت ذهني او ارتباط پيدا ميكند.
قسمت عمده يادگيري در سطح ناهشيار اتفاق ميافتد، جائيكه مغز تدريجاً ميتواند بصورت مستقيم و خودكار سيگنال فيدبك را كنترل كند. مهارتهاي جديد كه بصورت آگاهانه و نا آگاهانه بدست آمدهاند در طول آموزش دروني ميشوند و بطور خودكار به فعاليتهاي روزانه فرد منتقل ميشوند. اين کار درست مانند يادگرفتن رانندگي است. همانطور که رانندگي پس از يادگيري کامل به صورت يک سري اعمال خودکار در ميآيد و هيچگاه فراموش نميگردد، مهارتهايي نيز که مغز در طي آموزش نوروفيدبک فرا ميگيرد ماندگار خواهند بود.
بنابراين نوروفيدبک به مغز کمک ميکند تا ياد بگيرد که چطور خودش را تنظيم و نواقص عملکردي خود را برطرف نمايد. لذا هيچگونه دستکاري يا مداخله ماده خارجي وجود ندارد که بخواهد عوارض جانبي داشته باشد يا وابستگي ايجاد کند. با نوروفيدبک ما تنها مهارتهاي جديدي را فرا ميگيريم، مهارتهايي که ما و مغزمان را بيش از پيش توانمند ميسازد.
از ديد روانشناسي، چنين به نظر ميرسد كه آموزش و تمرين تمركز، فرايندهاي ارتباط، رشد و بلوغ عصبشناختي در مغز را تحريك و افزايش ميدهد. اين وقتي اتفاق ميافتد كه نورونها طي آموزش به ايجاد ارتباطات سيناپسي (ارتباط بين نوروني) جديد وادار شده و باعث بهبود عملكرد مغز در مناطق خاص ميشوند. همچنين شواهدي وجود دارد كه بين فعاليت موج آلفا (از امواج مغزی که در نوار مغز مشخص می شود) و جريان خون مغز ارتباط مستقيمي وجود دارد.
به عبارت ديگر وقتي فرد موفق ميشود كه براي مدتي وضعيت افزايش موج آلفا را حفظ كند، مغز وي خون بيشتر و در نتيجه اكسيژن و غذاي بيشتري دريافت ميكند. اين مسئله سبب ميشود كه نورونهاي آسيب ديده به بازتوليد و بهبود هدايت سيگنالهاي الكتريكي خود بپردازند.
توانايي سلولهاي عصبي به ايجاد ارتباطات سيناپسي و مسيرهاي جديد در مغز، نوروپلاستيسيتي نام دارد. يك مثال براي اين حالت وقتي است كه منطقه جديدي در مغز كاركردهاي يك منطقه ديگر را به عهده ميگيرد. به اين ترتيب در طي آموزش نوروفيدبك، نورپلاستيستي وارد عمل ميشود.
کاربردهای نوروفيدبک
– بيشفعالي/كمبود توجه (AD/HD): بيش از هر زمان ديگري، براي درمان AD/HD از نوروفيدبك استفاده شده است. 85-80% کودکان مبتلا به AD/HD به وسيله نوروفيدبك بهبودي كامل مييابند.
– اضطراب (Anxiety): بسياري از متخصصان، بكارگيري نوروفيدبك به منظور درمان اضطراب را يكي از عمدهترين موارد و زمينههاي استفاده از نوروفيدبك ميدانند. اكثر آنها معتقدند اضطراب يكي از اولين مواردي بود كه به نوروفيدبك پاسخ داد. نتايج پژوهشي نشان ميدهد كه در حدود 90-80% از بيماران اضطرابي با اين روش بهبود يافتهاند.
– ناتواني يادگيري (Learning Disability)، اين اختلالات در سنين دبستان شايع هستند. در درمان اين اختلالات، نوروفيدبك تحول بزرگي ايجاد كرده است. در اين مورد نوروفيدبك به تنهايي پاسخگوست و نيازي به درمان مكمل ندارد. معمولاً با كامل كردن يك دوره درماني بهبودي پايداری حاصل ميشود.
– اختلالات خواب: اولين تغييراتي كه مراجعين عموماً بعد از شروع درمان با نوروفيدبك مشاهده ميكنند، تغيير و تنظيم خوابشان است. بنابراين ميتوان از نوروفيدبك در درمان اختلالات خواب نيز استفاده كرد.
– صرع: در انواع صرع و در مواردي كه داروها مؤثر نبودهاند و بيماري بسيار مزمن و غيرقابل كنترل بوده است نوروفيدبك در درمان 70 تا 90% بيماران موفق بوده است.
– آسيب مغزي : نوروفيدبک سبب بهبود مشکلات ناشي از آسيب و سکته مغزي ميشود. از آنجمله ميتوان به بهبود در حافظه، سردرد، گيجي و حواسپرتي، سرگيجه، مشکلات تمرکزي، اضطراب، افسردگي، تغييرات خلقي، اختلالات خواب، تحريكپذيري، مشكلات ادراك بينايي و ديسلكسي اشاره کرد.
– دردهاي مزمن و سردردهاي ميگرني: درمانگران و پزشكاني كه از نوروفيدبك براي درمان دردهاي مزمن و سردردهاي ميگرني استفاده كردهاند، اعلام كردند كه وقوع و شدت حملات ميگرن در اكثر موارد با استفاده از اين روش كاهش مييابد و حتي از بين ميرود.
– افسردگي: در مورد بيماران مبتلا به افسردگي اساسي كه هيچ درماني براي آنها كارساز نبوده، نوروفيدبك در اغلب موارد بهبوددهنده بوده است.
– سوءمصرف مواد: مطالعات نشان داده است كه در مقايسه با درمانهاي موجود براي ترك اعتياد، درمان با نوروفيدبك از بسياري از روشهاي ديگر موفقتر بوده است. علاوه براين، درمان با اين روش وسوسه و ولع فرد را كاهش ميدهد و در درازمدت احتمال عود و بازگشت را پايين ميآورد.
جلسات درمان با نوروفيدبك
ابتدا شرح حالي از مراجع گرفته ميشود. سپس او روي صندلي مخصوص و راحتي مينشيند. 2 الكترود به گوشهاي مراجع و يك الكترود به سر او، در جاي مناسب متصل ميشود (بنا به تشخيص درمانگر). سپس از بيمار خواسته ميشود تا كاملاً آرام باشد و به صفحه كامپيوتري كه در مقابلش قرار دارد نگاه كند.
درمانگر برنامه خاصي براي بيمار در نظر گرفته است كه متناسب با مشكل اوست. (اين برنامهها شبيه بازي كامپيوتري هستند). بيمار كار خاصي انجام نميدهد بلكه مغز اوست كه همه كارها را انجام ميدهد. پس از چندين جلسه تمرين و تكرار، مغز تكاليف را ميآموزد و خود را با آنها تطبيق ميدهد. در پايان جلسه الكترودها از بيمار جدا ميشود و تكاليفي براي انجام در منزل به او داده ميشود.
به منظور هرچه بهتر بودن نتايج حاصل از درمان و پايداري بيشتر اثرات درماني، تعداد جلسات بايد به حدي باشد كه درمان تكميل شود. مدت معمول جلسات 45 دقيقه است، ممكن است در برخي موارد كمي طولانيتر يا كوتاهتر باشد. حداقل 2 تا 3 جلسه در هفته توصيه ميشود. اما برگزاري 3 تا 4 جلسه در هفته باعث تسهيل درمان ميشود. براي قطع درمان بايد به تدريج فاصله جلسات را زياد كرد.
ابتدا دو هفته يكبار و در صورتي كه بهبودي ادامه پيدا كرد ماهي يك بار. اگر به محض از بين رفتن علائم و نشانههاي بيماري، درمان را قطع كنيم، ممكن است پس از گذشت مدتي مثلاً 3 ماه يا 9 ماه تمامي نشانههاي بيماري برگردند. در اينجاست كه تصور ميكنيم نوروفيدبك بيتأثير بوده است. اما بايد بدانيم نوروفيدبك در حقيقت نوعي يادگيري است و كاملاً واضح است كه هرچه تكرار و تمرين بيشتر باشد، يادگيري نيز بهتر و بيشتر خواهد بود و آموختهها ديرتر از بين ميروند.
تا به امروز هيچ اثر منفي از نوروفيدبك گزارش نشده است، بلكه تمام اثراتي كه داشته مثبت بوده است. بدترين حالت اين است كه نوروفيدبك نتواند تغييري در علائم بيماري به وجود آورد.
همزمان كردن مصرف دارو با نوروفيدبك نه تنها عوارض بدي ندارد، بلكه باعث ميشود تأثير داروها بيشتر شود و پس از مدتي داروها قطع شوند.
مزيتهاي درمان تكنولوژيك نسبت به دارو درماني
1. نداشتن عوارض جانبي و اثرات سوء برخي داروها (از جمله اثرات سوء داروها کاهش انعطافپذيري مغز است).
2. داشتن اثرات درماني پايدار .
3. بهبود بيماري در موارديکه دارودرماني تنها علائم را موقتا از بين ميبرد، مانند AD/HD، وسواسهاي شديد، افسردهخويي و … .
4. تنظيم کل فعاليتهاي مغز. در حقيقت داروها به عنوان يك ماده خارجي سعي در تنظيم فعاليتهاي مغز دارند. بنابراين با قطع آنها، نظم ايجاد شده در مغز نيز از بين ميرود و مغز مجدداً براي اينكه تنظيم خود را به دست آورد نيازمند داروست. اين مسئله به عنوان اثر تنظيمي داروها شناخته ميشود در حاليكه هدف نوروفيدبك آموزش خودتنظيمي به مغز است و سعي دارد به مغز ياد دهد كه چگونه خود را تنظيم كند.
در نتيجه پس از درمان با نوروفيدبك، مغز با مواجهه با مشكلات جديد و خارج شدن از نظم خود، نيازمند ماده دارويي خارجي نميباشد چرا كه ميتواند از طريق فرايند خودتنظيمي، نظم جديد خود را بدست آورد.
«در واقع در دارودرماني به مغز ماهي دادهايم، درحاليكه در نوروفيدبك ماهيگيري ياد دادهايم.»
فوايد ديگر نوروفيدبك
از آنجا که نوروفيدبک به تنظيم کارکرد مغز ميپردازد، لذا در ارتقاء توانمندي ها و مهارت هاي مختلف ذهني و شناختي مانند بهينه سازي تصميم گيري، افزايش خلاقيت، تقويت حافظه، افزايش تمرکز، کاهش استرس و اضطراب، افزايش هماهنگي جسم و بدن (بويژه در ورزشکاران)، افزايش توانمنديهاي هنري از جمله در موسيقي و … تأثير فوقالعادهاي دارد. امروزه بسياري از شرکتها و سازمانهاي معتبر جهاني از جمله ناسا(سازمان علوم فضايي آمريکا) از اين روش و ساير روشهاي مبتني بر بيوفيدبک، به منظور بهينهسازي عملکرد پرسنل خود استفاده ميکنند.
درورزشکاران به کمک اين روش به فرد آموزش داده مي شود بين رفتار جسماني و نگرش هاي دروني کيفيت عملکرد مغز ارتباط مناسب برقرار کند و از اين طريق آمادگي ذهني و عملکرد ورزشي خود را به طور خودکار بهبود بخشد و از منابع بالقوه ذهني خود به طور کارآمدتري استفاده کند. اثرات اين روش به هر فرد و تعداد و نوع جلسات بستگي دارد ولي با گذشت چندين جلسه خلق فرد بهبود يافته و فرد احساس آرامش ، سرزندگي و سرخوشي بيشتري مي کند. با ادامه جلسات توجه ، تمرکز و کارآمدي ذهني افزايش يافته و در نتيجه عملکرد وانشناختي رشد چشمگيري مي کند. هم اکنون نيز تيم هاي ورزشي متعددي از اين روش بهره مي برند. براي مثال تيم فوتبال آ.ث ميلان و تيم ملي ايتاليا از ماهها قبل از شروع جام جهاني استفاده از روش نوروفيدبک را جزو برنامه هاي اساسي خود قرار داده بودند و نتايج قابل توجه آنان در مسابقات را مي توان به توان ذهني و آمادگي رواني بالاي بازيکنان آنها نسبت داد. در چند سال گذشته استفاده از نوروفيدبک براي ارتقاي عملکردهاي شناختي به يکي از مهم ترين موضوعات تحقيقي در مجلات پزشکي و روان شناسي تبديل شده است که همگي از اين موضوع که مي توان مغز را تعليم داد حمايت مي کنند. در سال 2005 مسوولان تنيس کانادا 20 نفر از بهترين تنيسورهاي جوان خود را با اين روش آموزش دادند و نتايج مثبت آن را تاييد کردند. همچنين دانشگاه مک گيل در مونترال در پژوهشي 5 ساله اثرات اين روش را بر روي 80 ورزشکاردر رشته هاي مختلف ورزشي بررسي مي کند. جيو والينته ، روانشناس ورزشي بسياري از بازيکنان معروف گلف معتقد است بزودي نوروفيدبک به يکي از اجزاي اصلي برنامه هاي تمرين حرفه اي در خواهد آمد.
نورو فيدبک در ايران
از سال 1385 نوروفيدبک در ايران برای درمان بيماران مورد استفاده قرار گرفته است که در مدت 1 سال امواج مغزی 250 نفر توسط QEEG گرفته شده است و 60 نفر تحت درمان نوروفيدبک قرار گرفته اند. در حال حاضر بعضی از کلينيک های روانشناسی و روانپزشکی از اين تکنيک برای درمان بيماريها استفاده می نمايند.