آغاز جنگ جهانی اول
درحدود 96 سال پيش در روز 28 ژوئن سال 1914 ميلادي “آرشيدوك فرانتز فرديناند” وليعهد امپراتوري اتريش و همسرش “دوشس سوفيا دوهوئنبرگ” در شهر سارايوو توسط يك تروريست صرب به قتل مي رسند. قتل وليعهد اتريش مانند جرقه اي بود كه بشكه باروت اروپاي بحراني را منفجر كرد و حدود يك ماه بعد از اين حادثه جنگ جهاني اول قاره اروپا را به خون و آتش كشيد.
“گاوريلو پرنسيپ” و همدستانش از صرب هاي بوسني و هرزگوين بودند كه توسط سرهنگ “ديميتريويچ” رييس سرويس هاي اطلاعاتي صربستان براي انجام اين سوءقصد تحريك شده بودند. بوسني و هرزگوين ايالت سابق عثماني تحت امر امپراتوري اتريش درآمده و در سال 1908 ميلادي رسماً به خاك امپراتوري پيوسته بود.
صربستان به نام همبستگي اسلاوهاي جنوبي ادعاي مالكيت بر بوسني و هرزگوين را داشت. سرهنگ ديميتريويچ رئيس سرويس هاي اطلاعاتي صربستان در بلگراد يك سازمان مخفي تروريستي به نام «دست سياه» را ايجاد كرده بود. اين سازمان خواستار ادغام تمام سرزمين هاي اسلاوهاي جنوبي در صربستان بود. اين سازمان به جذب ملي گرايان جوان از قبيل گاوريلو پرنسيپ پرداخته و با دادن اطلاعات و امكانات به آنها اين جوانان را تشويق به اقدامات تروريستي مي كرد.
گاوريلو پرنسيپ و پنج نفر همدستش پس از اطلاع از سفر وليعهد اتريش به سارايوو موقعيت را براي ضربه زدن به امپراتور سالخورده اتريش فرانتز ژوزف اول كه 84 سال داشت ، مناسب ديدند. در بامداد روز 28 ژوئن ابتدا يك بمب به سوي خودرو ي حامل آرشيدوك فرانتز فرديناند و همسرش در يكي از خيابان هاي شهر سارايوو پرتاب شد که آسيبی به آنها وارد نکرد اما يك افسر همراه آنها بر اثر انفجار مجروح گرديد. اندكي پس از اين حادثه آرشيدوك و همسرش براي جويا شدن از وضع سلامتي اين افسر بسوي بيمارستان حركت كردند ، اما راننده در انتخاب مسير اشتباه كرد و وارد يك كوچه شد و سر يك پيچ از سرعت خود كاست.
گاوريلو پرنسيپ كه پس از ترور ناموفق ، از صحنه فرار کرده بود در کوچه ای فرعی وارد يک کافه شد و به چگونگی گزارش عمليات شکست خورده خود فکر می کرد که ناگهان متوجه شد اتومبيل وليعد اتريش در مقابل کافه توقف کرده است. به سرعت از کافه خارج شد و با سلاح كمري از فاصله اي بسيار نزديك دو گلوله به سوي آنها شليك كرد.
دوشس سوفيا دوهوئنبرگ ، همسر فرديناند درجا كشته شد و خود او نيز به فاصله 10 دقيقه بر اثر جراحات درگذشت. گاوريلو و ديگر همدستانش دستگير شدند. در روز 2 ژوئيه سال 1914 ميلادي 3 نفر از آنها اعتراف كردند سلاح ها را توسط گاردهاي مرزي صربستان دريافت كرده اند. دربار وين از صربستان خواست مسببين اين سوءقصد مجازات شده و مقامات امپراتوري اتريش- مجارستان براي تحقيق عازم صربستان شدند. اما صربستان كه از حمايت امپراتوري روسيه برخوردار بود، درخواست دربار وين را رد كرد.
صربستان درخواست منطقي دربار وين براي تحقيقات مستقل در مورد اين حادثه را به پشت گرمي روسيه نمي پذيرد. در واقع نيكلاي دوم تزار روسيه كه با ناآرامي ها و آشوب هاي داخلي در امپراتوري اش مواجه بود تمايل داشت با به راه انداختن يك جنگ، افكار عمومي كشور را منحرف كرده و به آشوب هاي داخلي خاتمه دهد. اما نيكلاي دوم نمي دانست نه تنها قاره اروپا با جنگي كه جنگ جهاني اول نام گرفت به خاك و خون كشيده خواهد شد و روسيه در اين جنگ به سختي شكست خواهد خورد، بلكه قبل از خاتمه جنگ بر اثر انقلاب روسيه تاج و تخت سلطنت را از دست داده و سلسله “رومانف” منقرض خواهد شد.
شرايط خاص جهان
اوضاع و شرايط کشمکش هاي ملي و اقتصادي باعث شيوع بدگماني ، بياطميناني و ناامني در ميان ملل اروپا در خلال سال هاي پيش از 1914 گرديد. جستجو و تلاش براي امنيت به شکل «پيمان هاي سري » ميان مللي که خود را در خطر تجاوز دشمن مشترک ميديدند در آمد. قدرت هاي بزرگ جهان بر رقابت با يکديگر در دو جبهه صف آرايي نمودند و نتيجه آن جنگي شد که آغاز تحول تاريخ جديد و به عبارت ديگر ، نخستين مرحله انحطاط اروپا گرديد. قارهاي که در چهار قرن گذشته بر ديگر قارههاي جهان پيروز گشته و آنها را صنعتي کرده بود.
اتحاد مثلث
بدنبال سه جنگي که براي وحدت آلمان روي داد، «بيسمارک» طرح پيچيدهاي براي بستن پيمان هايي به منظور نگهداري و بر قراري استيلاي آلمان بر صحنه اروپا وضع کرد. بدنبال کنفرانس هاي سه امپراتور در سال های 1872- 1878 يعني “ويليام اول” امپراتور آلمان و “فرانسيس ژوزف” امپراتور اتريش- مجارستان و “الکساندر دوم” امپرتور روسيه اتحاديه سه جانبه سه امپراتور (1881 – 1887) صورت گرفت. در 1879 بيسمارک پيمان دو جانبهاي را با امپراتور اتريش- مجارستان بر عليه روسيه منعقد کردند که بر اساس آن اگر يکي از طرفين مورد هجوم روس قرار گرفت ديگري کمک رساني مينمود. در سال 1882 بيسمارک پيمان دو جانبه را بصورت اتحاديه سه جانبهاي که ايتاليا هم در آن شرکت داشت در آورد که بر اساس آن اگر يکي از کشورهاي ايتاليا يا آلمان مورد هجوم فرانسه قرار گرفت ديگران به کمک آن دولت بشتابند و در سال 1887 بيسمارک پنهان از دولت اتريش- مجارستان پيمان بيمه انکايي را با روسيه منعقد کرد و سلطه روسيه در پادگان شرقي را به رسميت شناخت.
ائتلاف مثلث
ائتلاف مثلث بمنظور خنثي کردن استيلاي آلمان بر اروپا تشکيل يافت قدرت هاي اروپايي خارج از روش بيسمارک ، اختلافات خود را کنار گذاشتند و بمنظور ايجاد توازني در مقابل پيمان هاي بيسمارک به يکديگر پيوستند. بدينگونه روسيه که از سياست هاي ضد روسي آلمان نگران بود پيمان دو جانبهاي با فرانسه (1894) منعقد کرد که براساس آن اگر فرانسه از طرف ايتاليا يا آلمان مورد حمله قرار ميگرفت روسيه به ياري فرانسه ميشتافت و اگر روسيه از طرف آلمان يا اتريش- مجارستان مورد حمله قرار ميگرفت فرانسه به ياري روسيه ميشتافت. در سال 1907 انگلستان و فرانسه پيمان هايي منعقد کردند که قرار داد دو جانبه ايشان را بصورت سه جانبه در آورد و منظور آن بود که اگر جنگي ميان آنها و اتحاد مثلث صورت گيرد بياري هم بشتابند و اين پيمان مبناي ائتلاف مثلث شد.
علل اساسي
در اين دوره ملل جهان نه تنها هر کدام از ديگري بيمناک بودند، بلکه حتي انتظار بروز جنگ را نيز داشتند و يک نيروي بين المللي که براي حل اختلاف قدرت کافي داشته باشد وجود نداشت. در جهاني که بر اثر اصطکاک منافع امپراتوري ها و کشمکش هاي بين المللي بر سر بازار فروش مواد خام و مستعمرات به خطر افتاده بود بستن پيمان هاي سري امري عادي گشته بود در ضمن ظهور نيروي پرقدرت ناسيوناليسم و بسياري از دعاوي بين المللي مانند دعاوي ايتاليا نسبت به مستعمراتي در اتريش و ادعاي دولت صربستان راجع به بوسني و رقابت روسيه و اتريش – مجارستان بر سر بالکان از آن جمله بودند.
بحران هاي سياسي (1905ـ1913)
وخيمترين بحران ها در «مراکش» و «بالکان» پيش آمده بود. ويليام دوم در حاليکه به سلطه فرانسه در مراکش اعتراض داشت در سال 1905 سلطان مراکش را چون پادشاهي مستقل شناخت اما در کنفرانس الجزيره سال 1906 توافق نظر حاصل شد که بايد در مراکش سياست آشکاري زير نظر دولت فرانسه برقرار باشد. در سال 1911 دولت آلمان بار ديگر به سلطه فرانسه در مراکش به شدت اعتراض کرد و نيز بر اثر پيدايش بحران هايي در بالکان در سال هاي 1908، 1912 و 1913 وضع بحراني گذشته شدت يافت.
در سال 1908 دولت اتريشـ مجارستان با وجود مخالفت روسيه الحاق بوسني و هرزه گوين را اعلام داشت. در دوم اکتبر سال 1911 ايتاليا ايالت طرابلس ترکيه را اشغال نمود و در جنگ هاي بالکان در سال هاي 1912 و 1913 دولت هاي صربستان و مونتنگرو و بلغارستان و يونان با هم بر ضد ترکيه وارد جنگ شدند و سپس بر سر غنيمت هاي جنگي با يکديگر به جنگ پرداختند.
علل مستقيم
در 28 ژوئن سال 1914 فرانسيس در شهر «سارايوو» ترور شد و دولت اتريش- مجارستان مجال يافت تا بار ديگر وزير خارجهاش «کنت برشتولد» را مأمور کند تا ادعاي سلطه خويش را بر سرزمين بالکان اظهار دارد و در 13 ژوئيه سال 1914 اتمام حجتي به دولت صربستان داد و خاطر نشان ساخت که صربستان در امور قضايي و پليسي خود تسليم نظر دولت اتريش باشد.
ويليام دوم قبلاً متعهد شده بود که از دولت اتريش درباره دعاويش هر چه باشد حمايت خواهد نمود. دولت صربستان ظرف 48 ساعت که به وي فرصت داده شده بود پاسخ مسالمت آميزي مشتمل بر پذيرش بيشتر پيشنهادها ، بجز پيشنهاد همکاري مأمورين اتريشي در جلوگيري از تبليغات ضد اتريشي تسليم کرد و پيشنهاد کرد که تمام قضيه به دادگاه بين المللي لاهه ارجاع شود اما همزمان خود به حالت آماده باش در آمد ولي با رد آن از طرف اتريش و حمله آن به صربستان در 23 ژوئيه 1914 جنگ جهانی اول رسماً آغاز شد.
تلفات |
متفقين |
متحدين |
کشته |
۵٬۵۲۵٬۰۰۰ نفر |
۴٬۳۸۶٬۰۰۰ نفر |
زخمي |
۱۲٬۸۳۱٬۵۰۰ نفر |
۸٬۳۸۸٬۰۰۰ نفر |
ناپديد |
۴٬۱۲۱٬۰۰۰ نفر |
۳٬۶۲۹٬۰۰۰ نفر |
جنگ جهاني اول با نامهاي جنگ جهانگير يکم، نخستين جنگ جهاني، جنگ بزرگ و جنگ براي پايان همه جنگ ها نيز شناخته ميشود. يک نبرد جهاني که از ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ رخ داد. بدون هيچ زمينه کشمکشي، سربازان بسياري براي جنگ تجهيز و مناطق بسياري درگير جنگ شدند. پيش از اين، هيچ وقت تلفات هيچ جنگي به اين اندازه زياد نبوده است. سلاح هاي شيميايي براي نخستين بار در اين جنگ استفاده شدند. براي نخستين بار، به طور انبوه مناطق غيرنظامي از آسمان بمباران شدند و نيز براي نخستين بار در اين قرن کشتار غيرنظاميان در سطحي گسترده در طول جنگ رخ داد. اين جنگ به خاطر شيوه نبرد، به “جنگ سنگري” نيز معروف است.
جنگ جهاني اول از مهمترين اتفاقات تاريخ بشر است و به طور مستقيم و غير مستقيم نقش بزرگي در تعيين تاريخ قرن بيستم داشته است. اين جنگ، پاياني بر نظامهاي سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوري اتريش- مجارستان, آلمان ، عثماني و روسيه تزاري و سلسلههاي هوهنزولرن, هابسبورگ, عثماني و رمانوف شد. همه اين امپراتوريها از زمان جنگهاي صليبي بر سر قدرت بودند.
اکثر تاريخ نويسان معتقدند که عدم موفقيت مذاکرات پس از جنگ و «معاهده ورساي» و تحميل غرامتهاي بسيار به آلمان و ديگر دول شکست خورده، باعث رشد فاشيسم در ايتاليا و نازيسم در آلمان و زمينهٔ آغاز جنگ جهاني دوم شد. اين جنگ همچنين کاتاليزوري براي انقلاب روسيه بود که بعدها جهان را تحت تأثير قرار داد و از چين تا کوبا انقلابهاي کمونيستي را دامن زد و از طرفي زمينهٔ تبديل روسيه به يک ابرقدرت جهاني و آغاز جنگ سرد با آمريکا را دربرداشت. نابودي امپراتوري عثماني در شرق باعث پيدايش دولت جديدي به نام «ترکيه» شد. در اروپاي مرکزي دول جديدي همچون چک اسلواکي و يوگسلاوي زاده شدند و دولت لهستان مجدداً شکل گرفت.
جنگ عظيمي در اروپا بين آلمان، رهبر دول محور، و نيروهاي متفقين به رهبري فرانسه و بريتانيا درگرفت. دول محور که عبارت بودند از امپراتوري آلمان به رهبري «قيصر ويليام دوم» (۱۹۴۱ – ۱۸۵۹م)، و امپراتوري اتريش- مجارستان، بلغارستان و امپراتوري عثماني نيز به نفع آنها ميجنگيدند. آلمان تا آن زمان قويترين قدرت نظامي جنگ محسوب ميشد.
تا مدت ها هيچ يک از دو طرف نتوانستند به پيروزي کامل دست يابند و جنگ تا چهار سال به طول انجاميد. پيش از پيروزي متفقين حدود ۱۰ ميليون نفر کشته شدند. پس از پايان اين جنگ، در سال ۱۹۱۹ و در کنفرانسي در پاريس «معاهده ورساي» امضا شد و غرامتهاي بسيار سنگيني بر بازندگان جنگ تحميل شد.
Mahdi vafaei مهدی وفائي
منبع :
– لولای سه قاره – شمس الدين رحمانی
– ويکيپديا