https://setaredanaee.com/wp-content/uploads/2018/07/28.pdf
به نام او که پروانه حیران اوست.
اساساً شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یک کشور، تاثیر مستقیمی در روند حرکتی آن جامعه دارد. نشاط و ناامیدی دو موضوع مهم این شرایط است که اغلب، جوانان جامعه را درگیر می کند. جوانانی که در پی تشکیل خانواده می باشند یا جوانانی که زمان چندانی از ازدواجشان نمی گذرد. این درگیری از ابتدایی ترین مسایل دو طرف تا خصوصی ترین آن را تحت شعاع قرار خواهد داد.
براین اساس و بر پایه این موضوعات اجتماعی فیلم های بسیار زیادی در طول تاریخ سینما، رنگِ پرده نقره ایِ سینما را به خود دیده اند. از فیلم های سینمای کلاسیک بگیرید تا فیلم های عصر مدرن حاضر. «عصبانی نیستم!» یکی از جسورانه ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است که بدون لُکنت و سانسور این مشکلاتِ اجتماعی را روایت می کند.
فیلم، داستان نوید (با بازیِ نوید محمدزاده)، دانشجوی ستاره دار و اخراجی است که برای فراهم آوردن حداقل شرایط زندگی در رویارویی با بی اخلاقی های جامعه با خود تمرین می کند تا «عصبانی» نباشد و در تلاش است تا دختر مورد علاقه اش ستاره (با هنرنمایی باران کوثری) را از دست ندهد.
خب، قصه فیلم همین چند خط است و از آن جلـــــوتر نمی رود. ما شبیه به این قصه را بارها دیده و شنیده ایم، اما آنچه به آن تازگی می بخشد این است که در فیلم ابعاد بسیار خاص و ویژه ای از داخل ایران به نمایش گذاشته می شود، در جامعه ای که روابط عاطفی خارج از ازدواج ممنوع است و برای شروع زندگی مرد موظف به فراهم کردن مسکن، وسایل زندگی، ماشین، پول و جشن های بسیار بزرگ و پرهزینه است، که ممکن است برخی جوانان را به ارتکاب جرم وسوسه کند. هرچند قهرمان داستان (نوید) با وجود وسوسه های بسیار، بارها از ارتکاب این کارهای غیرقانونی ممانعت می کند؛ در حالی که فرصتهای بسیاری در اطرافش وجود دارد و می تواند تمام مشکلات خود را با همکاری در یکی از این کارهای غیرقانونی برطرف کند.
اما اهمیت فیلم اساساً به توانایی کارگردانِ آن در اجتناب از سبک واقع گرایی و روایت مستقیم داستان برمی گردد. «رضا دُرمیشیان» سعی کرده با استفاده از تکنیک مونتاژ، حرکت، نمایش سریع و متوالی تصاویر و بازی با سبک عادی روایت داستان، سبکی شجاعانه را برای انتقال مفهوم مورد نظر خود برگزیند. نکته دومی که فیلم را متمایز می کند، این است که با وجود اینکه موضوع فیلم داستانی لاینحل را روایت می کند و تقریباً افق امیدی پیش روی قهرمان داستان وجود ندارد و امکان برطرف شدن مشکل و خروج او از تنگنا بعید به نظر می رسد، اما فیلم جنبه سرگرمی و شوخی خود را در بسیاری از صحنه ها حفظ کرده است. با وجود اینکه «عصبانی نیستم!» یک فیلم رئال است، اما رابطه دو قهرمان اصلی در لایه ای از حس رمانتیک پوشیده شده و تا پایان فیلم این احساس میان دو قهرمان نمود دارد. در فضایی مملو از ناامیدی گاهی عشق، انگیزه ای می شود برای تلاش بیشتر برای برداشتن سدِ نا امیدی و کاشتنِ بذر امید.
شبیه قهرمان داستان این فیلم را شاید در نزدیکی خود دیده ایم یا در رسانه ها و جراید دیده و خوانده ایم. نوید ابتدا به نزد یک روانپزشک می رود و از عدم توانایی خود در کنترل اعصاب و هیجاناتش شکایت می کند. همانطور که در فیلم می بینیم، نوید در محل کار خود کنترل خود را در برابر توهین های متعدد رییس اش از دست می دهد و با او درگیر می شود، روانپـزشک بــــرای او یک قرص می نویسد و به او توصیه می کند هرگاه عصبانی شد، این جمله را با خود تکرار کند؛ «من عصبانی نیستم!»…
اما می بینیم که نوید در بیشتر موارد بعد از اینکه قرص را می خورد و عبارتها را با خود تکرار می کند، باز هم عصبانی می شود و با طرف مقابل خود درگیر می شود. کارگردان فیلم در این سکانس ها با دوربین روی دست تصویربرداری کرده تا به خوبی حالات نوید را به نمایش بگذارد. همچنین با استفاده از تکنیک مونتاژ و نمایش سریع و همزمان تصاویر با موسیقی تند، حالت روان پریشی نوید را به خوبی نمایش می دهد. عنصر مکان به صورت جدی در فیلم «عصبانی نیستم!» وجود دارد، به طوری که شهر تهران را با تمام مشخصاتش از جمله شلوغی خیابانها، سر و صدا، آلودگی هوا و طبقات مختلف مردم را به شکل امروزی اش نشان می دهد.
تصویربردار این فیلم در ایجاد یک ترکیب تجسمی عالی همراه با حفظ تازگی تصاویر بسیار موفق بوده است. در تدوین هم می بینیم که با این تصاویر بازی زیادی شده، بطوریکه به نظر می رسد آنچه را قهرمان داستان حس می کند، مخاطب هم احساس می کند و با بالا گرفتن بحران روحی قهرمان، موسیقی هم شدیدتر می شود. تدوین گر فیلم به خوبی توانسته میان صدا، موسیقی و تصاویر هماهنگی ایجاد کند و گویی فیلم از ذهن یک انسان خیال پرداز و معتاد به داروهای آرام بخش سرچشمه گرفته است.
در این فیلم، بازی دو قهرمان اصلی نوید محمد زاده در نقش نوید و باران کوثری در نقش ستاره به خوبی به چشم می آید. همچنین کارگردان فیلم در هدایت بازیِ این دو نفر موفق بوده، او توانسته از چهره آرام باران کوثری به خوبی در نمایش نقش «ستاره» بهره بگیرد.
در انتها رضا درمیشیان با «عصبانی نیستم!» در عین حالی كه نشان می دهد «سینمای مستقل» بایستی بخشی از هویت اصیل و جاندار و آدم های تابلودارش را از بطن جامعه بگیرد، ما را نسبت به ادامه مسیر فیلم سازی خودش نیز كنجكاوتر می كند.
«عصبانی نیستم!» را باید همین امروز دید، چند سال دیگر دیر است…
به قلم امیر عبداللهی
عضو کانون منتقدان انجمن هنرهای نمایشی