https://setaredanaee.com/?p=3880&preview=true
سلام بر دوستان هنرمند و خلاق
اگر علاقه مند به داستان نویسی هستید بطور یقین تاکنون چند داستان کوتاه را خوانده اید و با کنار گذاشتن ترس از نوشتن حتماً مطالبی را با بکار گیری قواعد و قوانین داستان نویسی نوشته اید و به این نکته دست پیدا کرده اید که باید هر داستانی را که می خوانید به نکات فنی و شیوه نگارش، طریقه شخصیت پردازی و سایر عناصر ضروری یک داستان توجه کنید. در این قسمت از آموزش گام به گام داستان نویسی موضوع صحنه پردازی و توصیف را بررسی می کنیم. از آنجایی که این گفتار برای نوقلمان و کسانی که برای اولین بار با مباحث داستانی روبرو می شوند تنظیم و نگاشته شده سعی شده است مباحث با زبان بسیار ساده و روان همراه با مثال ارائه شود. برای اینکه خواننده در حال و هوای داستان قرار گیرد وشخصیت داستان را در موقعیت های مکانی و زمانی خاصی که اتفاق می افتد بهتـر بشناسد نویسنده می بایست به کمک واژه ها فضایی متناسب با داستان در همان موقعیت خلق کند که وقتی شخصیت در آن قـرار می گیرد حسی نـزدیکتر و قابل قبول تر به خواننده منتقل نماید. این به کمک صحنه پردازی میسر می شود.
صحنه در داستان زمان یا مکانی ست که در آن عمل داستان صورت و درآن جریان پیدا می کند. هر صحنه داستان باید متناسب با اتفاقی که می خواهد بیفتد انتخاب شود. توجه کرده اید که بعضی مکانها حال و هوای درونی خاصی دارند. مثلاً خانه های متروک آدم را یاد جن و ارواح می اندازند و یا شب با اضطراب هماهنگ تر است.
باغهای سرد و مرطــــوب داستانهای جنایی را یا آدم می آورد و برخی از سواحل دریا برای تنهایی و جدایی مناسب هستند. حالا داستان نویس باید مکان مناسبی را برای موقعیت شخصیت داستانش در نظر بگیرد.
اگر بخواهیم پیر مرد تنهایی را نشان دهیم که هر روز با دوچرخه اش به سر کار می رود می توانیم بنویسیم:
« اکبر آقا هر روز با دوچرخه اش سر کار می رود»
این جمله فاقد حس است وفرصت مناسب را که برای معرفی شخصیت وانتقال حس و حال پیر مرد داشته هدرداده است. حالا این جمله رابه کمک صحنه پردازی به گونه ای دیگر می نویسیم:
وقتی برگهای زرد و خشک درختان سطح کوچه ها و خیابان ها را فرش کرده است پیر مرد با دوچرخه عهد بوقش مسیر خانه تا دکـان رنگـرزی اش را به زحمت پا می زند. صدای تلق تلق دوچـرخه اش را همه همسایه ها می شناسند صدایی که به تدریج در بازار میان صداهای دستفروشان ومسگرها محو می شد.
این تعریف را با مثال بیشتر روشن می کنیم. اگر نویسنده بخواهد یک مجلس ترحیم زنانه را در داستان بازگو نماید به جای آنکه به این جمله اکتفا کند که «مجلس ترحیم زنانه است » با توصیف و توضیح نه تنها به معـــــرفی شخصیت هایش کمک می کند بلکه فضایی با حس و حال، تأثیر گذار و جذاب ایجاد می کند که خواننده لذت می برد.
به نمونه زیر توجه بفرمایید:
مادر گوشه اتاق مثل پاندول ساعت تکان تکان می خورد جلوی زنها میوه و خرما گذاشته بودند. رباب برای هر کسی که از راه می رسید چای می آورد. صدای زمزمه خفیف زنها به گوش می رسید. جفت جفت آهسته صحبت می کردند. با صدای روضه خوان مادرم بغضش ترکید و های های زد زیر گریه. بعضی از زنها چشمهایشان یکدفعه نمناک شد و دستمالها را از کیف هایشان درآوردند.
با توجه به تفاوت موقعیت های مکانی و زمانی هر اتفاق در داستان شرایط و توصیف آن مکان و زمان نیز باهمه شرایط مشابه آن زمان و مکان در داستان دیگر متفاوت است. بنابراین باید قبل از هر چیز ویژگیهاي هر صحنه را خوب بشناسیم.
فرض کنید صحنه ما یک دکان بقالی است. وقتی می گوییم «بقالی» می دانیم که منظور مغازه اي است که در آن چیزهاي خاصی فروخته می شود. از این نوع مغازه ها در هر خیابان و محله ای دیده می شود ؛ اما هیچ دو مغازه بقالی یافت نمی شود که شبیه هم باشند. هر مغازه بقالی ویژگیها و مشخصه هاي متفاوت و ممتازي دارد . از چیزهایی که یک صحنه را جذاب و قابل توجه می کند اشاره به همین ویژگی هاست ؛ مثلاً مغازهايی که پر از گونی هاي نخود، لوبیا، گردو، تخمه و … است و مغازه دار چاق به زحمت در میان این گونی ها رفت وآمد می کند تا از روي طاقچه ها و ردیفهاي کوچک و بزرگی که روي آنها انواع و اقسام مرباها و ترشیها قرار دارد، یک قوطی کبریت بردارد و به مشتري بدهد، یک بقالی خاصی است.
ممکن است سر خشک شده گوزنی به دیواري آویزان باشد و بقال کلاهش را به شاخ آن آویخته باشد. در ته مغازه می تواند اتاقکی باشد و پیرزنی بسیار چاق به بو دادن تخمه آفتابگردان مشغول باشد. اینها چیزهایی است که به صحنه ویژگی می دهد وروشن است که مانند این بقالی در دنیا تنها یک مورد می تواند باشد. اینگونه است که خط روایت داستان شما همراه با معرفی شخصیت های داستان در صحنه و مکـــان و زمان ســاخته شده پیش می رود و به تدریج شکل می گیرد. بعضی نویسندگان فضاهای مختلفی را در فرصت مناسب و یا زمانی که در آن مکان حضور دارند در دفترچه ای یادداشت می کنند تا زمان مناسب که لازم می شود متناسب باحال و هوای داستانشان از آنها کمک بگیرند. شما هم می توانید فضاهای مختلف را به تصویر بکشید وصحنه پردازی کنید این تمـــــــرین مناسبی است بـــرای نوقلمان عزیز که می خواهند داستان بنویسند. مثلاً من برای خوردن یک قهوه به کافی شاپ رفتم همان طور که گوشه ای نشسته بودم در دفترم فضای کافی شاپ رابه شکل زیر صحنه پردازی و توصیف کردم :
بوی مسحور کننده قهوه همراه بخاری که از فنجان ها بلند می شد در نور چراغ زردی که از سقف روی میز دایــــره زیبایی را ساخته بود، حس خوشایندی به آدم می داد.
چند دختر و پسـر روی صندلی های قرمزرنگ راحتی لم داده اند و سیگار می کشند .
موزیک ملایمی بگوش می رسد و چند تا مرغ عشق سر در پرو بال هم روی قرنیزهای طاقچه نمای سنتی کافی شاپ چفت خوابیده اند.
شما هم می توانید به همین صورت صحنه پردازی کنید تمرین کنید و بنویسید. موفق باشید.
به قلم:کوروش جعفری زاده/کارشناس سازمان صنعت و معدن و تجارت