تحقیقات نشان می دهد که 10 درصد از نگرش ها و برداشتهای ما تحت تاثیر محیط خارج و 90 درصد آن از طریق ذهن خود ما شکل می گیرد. اگر این موضوع صحت داشته باشد، پس چرا نگرش ما نسبت به زندگی، اغلب با آن چیزی که می خواهیم باشد، این قدر تفاوت دارد؟
یک علت آن این است که ما نگرش های خود را از افرادی که پیرامونمان هستند در چنان سن کمی کسب می کنیم که از خودمان نمی پرسیم آیا این همان نگرشی است که مایلیم همیشه داشته باشیم؟ جای تعجب نیست که همواره با این نگرش ها مبارزه کنیم و احساس کنیم با ما سازگار نیستند. درحقیقت این طرز تفکری نیست که به ما تعلق داشته باشد، درست مثل این که کفش شخص دیگری را به پای خود کرده باشیم.
نگرش هایی که ایجاد انگیزه می کند
اگر به افرادی که از انگیزه زیادی برخوردارند نگــاهی بیندازیم، می بینیم که سه نوع نگرش چشم انداز زندگی آنها را تشکیل می دهد. این نگرش ها به شرح زیر است:
مثبت بودن
تصور کنید در کنار برکه ای ایستاده اید، در دست چپ خود سنگی آلوده دارید که اگر آن را در آب پرتاب کنید، آب را برای نسل های بعدی آلوده خواهد کرد و در دست راست خود سنگی تمیز و پاک دارید که اگر آن را در آب بیندازید، آب را برای نسل های بعدی پــــاک و خالص می کند. انتخاب پرتاب هر یک از این دو سنگ با شما است.
حال تصور کنید کلماتی که ما از آنها استفاده می کنیم همانند سنگریزه ها هستند و آب نیز افرادی هستند که در زندگی با آن ها سروکار داریم.اگر از کلمات منفی استفاده کنیم ذهنمان را آلود می کند و مانع از ایجاد انگیزه در خود، افراد دیگر وحتی نسل های بعدی می شود. از طرف دیگر اگر از کلمات مثبت استفاده کنیم، ایجاد پاکی و خلوص می کنیم، از دیگران حمایت می کنیم و انگیزه به وجود می آوریم. تصور کنید با کلمـــات خود چه محیطی را می توانید برای خود و افراد دیگری که در زندگی شما نقش دارند، ایجاد کنید؟
مردم اغلب از استعدادها و توانمندیهای شگفت انگیزی برخوردارند ولی با تمرکز بر اهدافی که به آن دست نیافته یـــا نمی توانند به آن دست یابند، خود را همواره حقیر می شمارند. اغلب در کار و اجتماع هنگامی که اتفاقی رخ می دهد بلافاصله شروع به انتقاد از افراد می کنیم ولی فراموش می کنیم با اظهار نظرهای مثبت آنها را تشویق کنیم.
به محض آنکه کاری را انجام می دهند، یک نفر از آنها انتقاد می کند ولی چه کسی با یک بازخور مثبت فضای ایجاد شده را تـــــعدیل می کند؟ تعدادی اندک و گاهی اوقات هم هیچ کس. با وجود این چه کسی می تواند عکس العمل مثبت نشان دهد؟
می توانید به خود به عنوان چنین شخصی بنگرید.
سپاسگزار و قدرشناس باشید
به همه چیزهایی که باید سپاسگزار آن باشیم، قدری بیندیشید. شگفتی های خلقتمان، قدرت و توان مغزمان برای خلاقیت، قلب و روحمان برای دوست داشتن و احساس کردن. با این همه، چه قدربرای آنها ارزش قائلیم؟اگر به سپاسگزاری بیندیشیم جایی برای منفی بودن باقی نمی ماند و انگیزه به طور خود به خود ظاهر می شود. در واقع سپاسگزاری منفی بودن را مسدود می کند. سپاسگزاری و قدرشناسی همانند مثبت بودن، مسری و مجذوب کننده است. اگر می خواهیم در دیگران انگیزه ایجاد کنیم، بیایید از خود آغاز کنیم و سپس به سراغ دیگران برویم.
به خود ارزش دادن
درک اهمیت ارزش دادن به خود برای ایجاد انگیزه در خود بسیار آسان است ولی ابتدا باید بدانیم که ایجاد انگیزه در مردم در محل کار و اجتماع چه قدر اهمیت دارد.
مردم نیاز دارند مورد محبت واقع شده و به آنها توجه شود. ارزش آنها مساله مهمی است و وظیفه ما است که آن را تقویت کنیم. هنگامی که ارزش هر شخصی نزد خودش بالا باشد، روحیه گروه نیز تقویت خواهد شد و وقتی گروه از روحیه خوبی برخوردار باشد به اوج شکوفایی خود خواهد رسید.
منبع:کتاب ایجاد انگیزه در کارکنان
به کوشش:مبارکه پویا/ واحد اداری پویا گستر